اس ام اس عاشقانه
فانوس عشق

به نام مکانیک قلب های تصادفی

 

خيلي جالبه :از سوسک مي ترسيم................از له کردن شخصيت ديگران مثل سوسک نميترسيم از عنکبوت ميترسيم................از اينکه تمام زندگيمون نار عنکبوت ببنده نمي ترسيم. از خوب سرخ نشدن قورمه سبزي ميترسيم................از سرخ شدن ادما از خجالت نميترسيم از سرما خوردگي ميترسيم................از سرخورده کردن دوستامون نميترسيم. از شکستن ليوان ميترسيم................از شکستن دل ادما نميترسيم از اينکه بهمون خيانت کنند ميترسيم................از خيانت به ديگران نميترسيم
 

 
هيچكس نميتونه به دلش بگه كه نشكنه ولي من حداقل تونستم يادش بدم وقتي كه شكست لبه تيزش توي دست كسي كه اونو شكسته نبره
 
 

اگه شكلات بودی شیرین ترین بودی ، اگه عروسك بودی بغلی ترین بودی ، اگه ستاره بودی روشن ترین بودی و تا زمانی كه دوست منی عزیز ترینی .
 

 
بهترين معلمم کسي بود که بهترين چيز را به من اموخت دو خط روي تابلو کشيد وگفت اين دو خط موازي هيچوقت به هم نميرسند مگر اينکه يکي خود را بشکند عزيزم تا غرورت را نشکني به چيزي که مي خواهي نميرسي
 

 
دختره از پسره پرسيد من خوشگلم؟ گفت نه ..... گفت دوستم داري؟ گفت نوچ.... گفت اگه بميرم برام گريه ميکني؟ گفت اصلا.... دختره چشماش پر از اشک شد. هيچي نگفت؟!؟! پسره بغلش کرد گفت: تو خوشگل نيستي زيبا ترين هستي. تورودوست ندارم! چون عاشقتم.... اگه تو بميري گريه نميکنم! چون منم ميميرم
 

 
گذشت زمان برای آنان که در انتظارند بسیار کند برای آنان که می هراسند بسیار تند برای کسانی که زانوی غم به بغل می گیرند بسیار طولانی و برای کسانی که سرخوشند بسیار کوتاه است اما برای کسانی که عشق می ورزند ..آغاز و پایانی نیست و زمان تا ابدیت ادامه دارد .
 
 

اولم تو بودي و آخرشم تو خواهي بود نميخوام طعم چشم ديگري را بنوشم آبرنگ نگاه چشمانت شرب هم باشد تشنه ي يك نگاهم جز سراب نگاهت درياي چشم ديگري نمي نوشم جز نگاه عاشقانه هايت عطر خيال ديگري نمي بويم عاشقانه ترين عاشقانه هايم فداي تو انتظار بارانت سخت هم باشد فقط به خيال آمدنت خيسه خيسم
 

  
ساحل را با قدم هایت موج را با آوای صدایت غروب را با نوازش چشمانت باد را با شانه زدن موهایت زمستان را با گرمی دستانت غم را با تکیه بر شانه هایت تاریکی را با شمع وجودت ماه را با روشنی چشمانت محبت را با نوازش دستانت زیبایی را با طراوت خنده هایت شادی را با لبخند پنهانت وجدایی را با گریه های دنیا می خواهم
 
 

فکر مي کرديم عاشقي هم بچگيست... اما حيف اين تازه اول يک زندگيست... زندگي چيزيست شبيه يک حباب.. عشق آباديه زيبايي در سراب... فاصله با آرزو هاي ما چه کرد... کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد
 
 

فقط کسي معني دلتنگي رو درک ميکنه که طعم وابستگي رو چشيده باشد
 

 
منتظر كسی باش كه اگه حتی در ساده ترین لباس بودی، حاضر باشه تو رو به همه دنیا نشون بده وبگه كه: "این دنیای منه      "  
 

 
هر کي دلتو شکوند صداشو در نيار، يه روز دلش ميشکنه و صداش در مياد
 
 

ايمان داشته باش كه كوچكترين محبت ها ازضعيف ترين حافظه ها پاك نمي شود
 

 
چندی ست که بیمار وفایت شده ام ... در بستر غم چشم به راهت شده ام ... این را تو بدان اگر بمیرم روزی ... مسئول تویی که من فدایت شده ام
 

 
هميشه گريه نشانه ي ضعف نيست! گاهي نشانه ي يك بخشش است-گاهي يك فداكاري- گاهي يك ظلم و گاهي هم نمايانگر عظمت يك...عشق !!!
 
 

گر شبي از شبهاي زمستاني، مسافري به اميد گرماي نگاهت به تو پناه آورد تنهايش نگذار. شايد در گرمترين روزهاي تابستان به خنکي لبخندش محتاج شوي
 

 
نازکتر از بلورم و نرم تر از حرير ، اگر قصد شکستن داري ، سنگ بي انصافي است ، يک تلنگر کافيست
 

 
مرا اين زندگي از بوي يار است وگرنه جان به اين پيکر چهکار است کنونکه هست اين دل زنده زان است که چشم ودلبراه انتظاراست
 
 

چقدر غريبانه به لحظه هايم زندگيم رنگ آشنايي زدي و رفتي.تو را هيچ وقت از خاطر نمي برم كه تو آشناترين غريبه من بودي.
 

 
هميشه براي كسي بخند كه مي دوني به خاطر تو شاد مي شه براي كسي گريه كن كه مي دوني وقتي غصه داري و اشك مي ريزي برات اشك مي ريزه براي كسي غمگين باش كه در غمت شريك و عاشق كسي باش كه دوستت داره.....
 
 

شلاق عشقت را بر سر و تن يك بينواي ديگر فرود آر و مرا به قصه ها بسپار.من از تو و عشق و شلاق بيزارم
 

 
 حالي ست مرا که نرم برآب روم بر فرش چمن چو موج مهتاب روم بر طرف چنين طراوت ونکهت گل سر را بنهم به ياد او ،خواب روم
 

 
هواي دلم ابريست بگوييد دوباره نسيم بيايد ميخواهم دلم را در برابرش بياويزم تا بوي تمامي گلها در تنم نفوذ کنيد. آسمون دلم: آسمون به ماه ميگه: عشق يعني چي؟ ماه ميگه: يعني اومدن دوباره‌ي تو ماه ميگه؟ تو بگو عشق يعني چي؟ آسمون ميگه : انتظار ديدنت
 
 

هزار دستگاه رنو، صد دستگاه آپارتمان، هزار سكه طلا و ميلياردها ريال اسكناس دو هزارتومانی فدای يه تار موی گلی مثل تو
 
 

lسه تا جمله باحال: 1. هر موقع خواستي از كسي جدا بشي يادت نره بهترين راه اينه كه بهش بگي براي هميشه خدانگهدار، شايد طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشكنه ولي بهتر از اينه كه منتظر بمونه... 2.پازل دل يکي رو بهم ريختن هنر نيست ..... هر وقت با تيکه هاي شکسته ي دل يک نفر يک پازل دل جديد براش ساختي هنر کردي 3. دوســت داشـــتن دل ميـــخواد نه دليـــل، اين روزا کمتر کسي پيدا مي شه دل اينو داشته باشه که دل ببنده
 
 

به جای نم به چشمم رود دادند به آهم شعله جای دود دادند مرا هیچ از نصیبم گله ای نیست خلایق هرچه لایق بود دادند
 

 
شنیدی که دلم گفت بمان، ایست نرو / به خدا وقت خداحافظی نیست نرو نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست / گوش کن ، نبض دلم ، زمزمه اش چیست نرو کاش این ساده دلی های مرا کرده قبول / به خدا در دل من مهر کسی نیست نرو حجم شب طی شد و من پشت سرت داد زدم / که بمان زندگی ام عشق توست نرو سر این چهار مسیری که دلم ایست زند / جز تو ای دوست بگو یار دلم کیست نرو گر چه دل دفتر عاشق شدنم سوخت ولی / باز از ان مانده هنوز اسم تو در لیست نرو ترش من گم شدن عقربه ها نیست
 
 

اشكى كه بى صداست، جشمى كه بى نكاست، دستى كه بسته است، روحى كه خسته است، قلبى كه عاشق است، حرفى كه صادق است، شعرى كه بى بهاست، شرمى كه آشناست; دارايى من است, ارزانى شماست
 
 

سه چيز در زندگي هيچگاه باز نمي گردند: زمان، كلمات و موقعيت ها. سه چيز در زندگي هيچگاه نبايد از دست بروند: آرامش، اميد و صداقت. سه چيز در زندگي هيچگاه قطعي نيستند: رؤيا ها ، موفقيت و شانس . سه چيز در زندگي از با ارزش ترين ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان
 

 
تكيه به شونه هام نكن... من از تو افتاده ترم.... ما كه به هم نميرسيم... بسه ديگه! بذار برم..... كي گفته بود به جرم عشق؟ يه عمري پرپرت كنم... يه گوشه اي كنج قفس... چادر غم سرت كنم.... من نه قلندر ميشمو.... نه قهرمان قصه ها.... نه برده ء حلقه به گوش.... نه مثل اون فرشته ها... من عاشقم...همينو بس! غصه نداره...بي كسيم! قشنگيه قسمت ماست! كه ما به هم نميرسيم
 
 

وقتي نمي توني چيزي رو که مي خواي به دست بياري به داشته هات قناعت کن ، وقتي مي دوني عزيز ترينت با ديگري خوشبختي رو درک مي کنه براي شاديش تو هم با همدم مهربون تنهاييت خوشبختي رو بساز

 
 
خسته بود، اهل زمین نبود نمازش شكسته بود، بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود، تنها از این نظر كه سراپا شكسته بود، بر سنگ قبر من بنویسید این درخت، عمری برای هر تبر و تیشه دسته بود، بر سنگ قبر من بنویسید در زندگی، پشت دری كه باز نمی شد نشسته بود ........
 
 

عشق يعني تنها باشي و يک تکيه گاه او که چشمش آسمان باشد و چشمانت زمين آسماني بودنت باشد همين چون کويري تشنه باشي بي قرار که گويي هردم آسمان بر من ببار عشق يعني حسرت پنهان دل زندگي در گوشه ويرانه دل عشق يعني اينکه همچون سرنهي بر پاي يک دل داده اي اينکه موج گردي بي امان بهر درياي غم و اندوه و آه عشق يعني سايه اي در يک خيال آرزويي سرکش و گاهي محال
 

 
 
از خدا خواستم من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ، من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم
 
 

به روي گونه تابيدي و رفتي مرا با عشق سنجيدي و رفتي تمام هستي ام نيلوفري بود تو هستي مرا چيدي و رفتي كنار اتظارت تا سحر گاه شبي همپاي پيچك ها نشستم تو از راه آمدي با ناز و آن وقت تمناي مرا ديدي و رفتي شبي از عشق تو با پونه گفتم دل او هم براي قصه ام سوخت غم انگيزست توشيداييم را به چشم خويش فهميدي و رفتي چه بايد كرد اين هم سرنوشتي ست ولي دل رابه چشمت هديه كردم سر راهت كه مي رفتي تو آن را به يك پروانه بخشيدي و رفتي
 
 

تو مثل راز پاييزي و من رنگ زمستانم چگونه دل اسيرت شد قسم به شب نمي دانم تو مثل شمعداني ها پر از رازي و زيبايي و من در پيش چشمان تو مشتي خاك گلدانم تو درياي تريني آبي و آرام و بي پايان و من موج گرفتاري اسير دست طوفانم تو مثل آسماني مهربان و آبي و شفاف و من در آرزوي قطره هاي پاك بارانم نمي دانم چه بايد كرد با اين روح آشفته به فريادم برس اي عشق من امشب پريشانم
 
 

 شبي از پشت تنهايي غمناک باراني ، تورا با لهجه گلهاي نيلوفر صدا کردم ، براي باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهات ، دعا کردم .
 
 

آدما ، آدما از جنس برگند ، گاهي سبزند ، گاهي پائيزن و زردند . زمستون ديده نميشن . تابستون سايبون سبزند . آدما خيلي قشنگن . حيف كه هر لحظه يه رنگند
 
 

اگه ديدي گوشه قلبت سنگيني ميکنه ، منو ببخش ،  گوشه نشين قلبتم .
 

 
چقدر خوبه ادم يكي را دوست داشته باشه نه به خاطر اينكه نيازش رو برطرف كنه نه به خاطر اينكه كس ديگري رو نداره نه به خاطر اينكه تنهاست و نه از روي اجبار بلكه به خاطر اينكه اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره اگه من يكي از دوست هاي خوبت هستم، اين رو برام سند كن! يا اين پيغام رو براي همه دوست هاي خوبت بفرست . ببين چند تاش به خودت برمي گرده! اگه 7تاش بهت برگشت، بدون دوست داشتني هستي
 
 

اگر کسي را دوست داري، به او بگو. زيرا قلبها معمولاً با کلماتي که ناگفته مي‌مانند، مي‌شکنند
 
 

وقتي خاطره هاي آدم زياد ميشه ديوار اتاقشون پر عكس ميشه اما هميشه دلت واسه اوني تنگ ميشه كه نميتوني عكسشو به ديوار بزني
 
 

عشق با غرور زيباست ولي اگر عشق را به قيمت فرو ريختن ديوار غرور گدايي كني... آن وقت است كه ديگر عشق نيست... صدقه است
 
 

ماكه مي ترسيم از هجرت دوست كاش مي دانستيم روزگاري كه به هم نزديكيم چه بهايي دارد كاش مي دانستيم كه سفر يعني چه و چرا مرغ مهاجر وقت پرواز به خود مي لرزد
 
 

من سبز مي شوم حتي اگرتو مانع روييدنم شوي / من غنچه مي دهم حتي به زخم تبر عادتم دهي / اما به حرمت عشق تو گل نميدهم/ چون واقفم كه تو زيبا ترين گلي.
 
 

زندگي چون گل سرخي است پر از عطر و پر از برگ و پر از خار يادمان باشد اگر گل چيديم عطر و خار و گل و برگ همه همسايه ي ديوار به ديوار همند.....!
 
 

اگه يه روز عاشق شدي عشقتو از دست نده چون بدست آوردنش ديگه خيلي سخته .....
 
 

ميترسم .. . نه از تاريکي نه از روح نه از مرگ ... ! بلکه از آدمها ميترسم ؟؟ آدمها .. آدمها .. آدمها و .... از آنها که مرا ميبينند و سلام ميکنند .. از آنها با من مينشينند و مرا دوست و برادر خطاب ميکنند ... از آنان که مرا مي‌بوسند و در ذهن طناب دار مرا مي‌بافند.
 
 

عشق محکومي است که محاکمه نمي شود....ديوانه ايست که معالجه نمي شود....بيگانه ايست که شناخته نمي شود....سکوتي است که شکسته نمي شود....وفريادي ايست که ارام نمي شود
 
 

کلبه ي کوچک قلبم برايت مرکبي از غرور و محبت مهيا مي کنم تا تکسوار ساحل درياي بي انتهاي عشقم گردي.اگر رفتي و مقصد گمشده را نيافتي تو را به خدا سوگند مي دهم به کلبه ي کوچک قلبم باز گردي
 
 

جاده عشق تا اطلاع ثانوي ليز و لغزنده مي باشد عاشقاني که قصد سفر در اين جاده را دارند خود را به زنجير محبت و صميميت مجهز کنند. ?? پليس راه عاشقان
 
 

دوستي تکرار دوستت دارم نيست، دوستي فهميدن ناگفتني هاي کسي است که دوستش مي داري.
 
 

نكنه يادت رفته باشه يه روزو روزگاري بود واسه شباي بي كسي عاشق بي قراري بود نكنه وقتي نبودم دل به كسي باخته باشي دلي كه بهت هديه دادم نكنه دور انداخته باشي باران كه مي بارد تمام شهر پر از فرياد من است كه مي گويم:: من تنها نيستم...تنها منتظرم...تنـــــها...
 
 

دچار يعني عاشق و فكر كن كه چه تنهاست ماهي كوچك كه دچار آبي درياي بي كران باشد...
 
 

چرا وقتي بارون ميگيره دل آدما ميگيره اما وقتي دل آدما ميگره بارون نمي گيره؟
 
 

مهرباني را وقتي ديدم که کودکي خورشيد را در دفتر نقاشيش سياه کشيد تا پدر کارگرش زير نور آفتاب نسوزد
 
 

عاشقي جرم قشنگي است در انکارش مکوش/و اگر جرم نمودي در پي عشقت بکوش
 

 
من براي گم شدن از خود غرق تو شدمراه دور عشقمو پيمودم اينجا اومدم
 
 

ضرب المثل چيني: ?برنج سرد را مي‌توان خورد، چاي سرد را مي‌توان نوشيد، اما نگاه سرد را نمي‌توان تحمل کرد
 

 
قرار نبود هر چه قرار نيست باشد . قرار تنها بر بي قراري بود و بس . گمان نمي کنم گناه من سنگين تر از نگاه تو باشد . اما يقين دارم که کودک دلت کمتر از پيش بهانه ي لالايي هاي شعر گونه ام را مي گيرد , مهم نيست , تنها برايت مي نويسم : خودت خواستي , تقصير من نبود
 
 

دنيا پر از صداي پاي کسانيست که تو را مي بوسند و در حين اين که با عشق لبانت را مي بوسند طناب دارت را مي بافند
 
 

 چقدر خوبه ادم يكي را دوست داشته باشه نه خاطر اينكه نيازش رو برطرف كنه نه به خاطر اينكه كس ديگري را نداره نه به خاطر اينكه تنهاست و نه از روي اجبار بلكه به خاطر اينكه اون شخص ارزش دوست داشتن رو داره
 

 
نمي خوام قلب تو باشم که با هر حادثه بشکنم مي خوام روح تو باشم که تنها لحظه ي مرگ از تو جدا شم..."
 
 

با غم دوريت نسازم چه كنم با ياد تو گر عشق نبازم چه كنم چون در نظرم فقط تويي ماييه ناز گر من به تو اي دوست ننازم چه كنم.
 
 

وقتي کسي به تو گفت که از ته دل دوستت دارم، مواظب باش. چون هنوز جايي در بالاي دلش براي ديگران هست
 
 

هر کي دلتو شکوند صداشو در نيار، يه روز دلش ميشکنه و صداش در مياد
 

 
اي باغبان در باز كن من مرد گلچين نيستم * من خود گلي دارم كه محتاج گل كس نيستم
 
 

بر آور ، اي مطرب بخوان شعري بزن چنگي
غم ما را ببر از دل ، به آوازي ،‌به آهنگي
بگو افسانه يي شيرين ، زليلايي ، زمجنوني
كه در مردم نمي بينم به جز افسانه ي جنگي
ز بيم آتش دشمن ، شب خاموش ما بنگر
كه ديگر در دل باغي نمي خواند شباهنگي
 

 
خدا حافظ ! همين حالا
همين حالا كه من تنهام
خدا حافظ به شرطي كه
بفهمي تر شده چشمام
 

 
نور دليل تاريکي بود و سکوت دليل خلوت ، تنها عشق بي دليل بود که تو دليل آن شدي
 
 

 هر کس بد ما به خلق گويد ما چهره خود ز غم خراشيم ما خوبي او به خلق گوييم . . . تا هر دو دروغ گفته باشيم
 
 

بزرگترين دلتنگي اينه که بدوني اوني که دوسش داري هيچوقت ماله تو نميشه. اينه که بدوني يه روزي ازکسي که دوسش داري بايد جدا بشي چه بخواي چه نخواي
 
 

من غروب عشق خود را در نگاهت ديده ام....من بناي ارزو ها را زهم پاشيده ام.... آنچه بايد من بفهمم اين زمان فهميده ام.... در دلخود من به عشق پوچ توخنديده ام
 
 

سكوتم را به باران هديه كردم//، تمام زندگي را گريه كردم//، نبودي در فراق شانه هايت// به هر خاكي رسيدم تكيه كردم...
 

 
دوست داشتن را فهميدم اما با تو بودن را نه بي تو بودن را فهميدم اما با تو بودن را نه چه کسي بود مه با عشق در آن نيمه خالي مي گفت : جست و جو کن عشق را جست و جو کن شايد اين نيمه خالي پر از دانايي است آخرش همه چيز را فهميدم اما با تو بودن را نه
 
 

 
يکي ميدونه كه دوستش داري، يکي نميدونه دوستش داري! بيچاره اوني که فکر ميکنه دوستش داري!!!!
 

 
اگه باهات نبودم “برات ” که بودم اگه چشمات نبودم “نگات” که بودم اگه حرفات نبودم “صدات” که بودم اگه خودت نبودم ” فداااااااااااات ” که بودم.
 
 

برو اي يار که ترک تو ستمگر کردم
حيف از آن عمر که در پاي تو من سر کردم
عهد و پيمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم هاي تو باور کردم
به خدا کافر اگر بود به رحم امده بود
زان همه ناله که من پيش تو کافر کردم….
 

 
دلتنگي من از اين دنيا نيست   دلتنگي من به بوچي وهيچي اين دنياست که چرا اين همه سختي مال خوبان است و بس     تا وقتي که روشن اند در اين دنياي پست ي کاش اين دلتنگي ها نبود     يا به دنبالش دوري وسختي نبود
 

 
فاصله ها بهانه ايست براي دلتنگي     که من اين دلتنگي را نمي خواهم دلتنگي من از کارهاي بدم نيست    دلتنگي من از اين سختي دنياست
 

 
اگر گاهي ندانسته به احساس تو خنديدم...... و يا از روي خودخواهي فقط خود را پسنديدم .......اگر از دست من در خلوت خود گريه ايي کردي ...........اگر بد کردم و هرگز به روي خود نياوردي ...........اگر زخمي چشيدي گاهگاهي از زبان من .........اگر رنجيده خاطر گشتي از لحن بيان من ........مرا ببخش ……
 

 
زندگي چيست؟ اگر خنده است چرا گريه مي کنيم؟ اگر گريه است چرا خنده مي کنيم؟ اگر مرگ است چرا زندگي مي کنيم؟ اگر زندگي است چرا مي ميريم؟ اگر عشق است چرا به آن نمي رسيم؟ اگر عشق نيست چرا عاشقيم؟
 
 

خواستم زندگي كنم..... راهم را بستند..... خواستم حرف بزنم.....گفتند گناه است......گريه كردم....گفتند كودكانه است......خنديدم.....گفتند ديوانه است......حالا كه با تمام وجود سكوت كردم .....ميگويند عاشق شده است
 
 

بارون و دوست دارم هنوز ... چون تو رو يادم مياره
حس مي کنم پيشه مني ... وقتي که بارون مي باره ....
درياب! بازم تنهام
 
 

واي بر من گر تو آن گم کرده ام باشي.
که بس دور است بين ما ....
 
 

رفيق من سنگ صبور غمهام / به ديدنم بيا که خيلي تنهام
هيشکي نمي فهمه چه حالي دارم / چه دنياي رو به زوالي دارم
مجنونم و دل زده از خيليا / خيلي دلم گرفته از خيليا ...
 

 
دلا ياران سه قسم اند گر بداني زباني اند و ناني انـد و جـاني به نـاني نان بده از در برانـش تو نيـکي کن يه ياران زبـاني وليـکن يـار جـاني را نگهدار به پـايش جـان بده تا مي تواني
 

 
نميخوام به جزمن دوست دار ديگري باشي نميخواهم براي لحظه اي حتي به فكر ديگري باشي نميخواهم صفاي خنده ات را ديگري ببيند نميخواهم كسي نامش،برلبهاي توبنشيند نميخواهم به غيرازمن بگيرد دست تودستي نميخواهم كسي يارت شوددرراه اين هستي
 
 

سادگي قلبم را به حرمت عشق ببخش ببخش که براي رفتنت آش پشت پا درست نکردم يادم نمي رود لحظه اي که گفتي: آب پشت سرم نريز شکايتي نيست قرض هايت زياد شده مهر اعتبارت رنگي ندارد برگرد برگرد قرض هاي دلم را بده و برو
 

 
هرگز به كسي نگاه نكن وقتي قصد دروغ گفتن داري... هرگز به كسي محبت نكن وقتي قصد شكستن قلبش را داري... هرگز قلبي را قفل نكن وقتي كليدش را نداري.
 

 
سعي کن مثل خورشيد زياد نور ندي چون همه از نورت استفاده مي کنن ولي اصلا نگات نمي کنن؛ سعي کن مثل ستاره کم نور بدي تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن
 
 

نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را خواندم نگاهم کرد دل به او بستم نگاهم کرد اما بعدها فهميدم فقط نگاهم ميکرد
 
 

بر نارفيقان شرم باد. زندگي بهم فهموند که بعضي وقتا واسه بعضيا بعضي کارايي ميکني و وقتت رو ميذاري اما بعدا ميفهمي که اونا فقط قصد استفاده از تو رو داشتن
 
 

بر خاک بخواب نازنين،تختي نيست. آواره شدن ,حکايت سختي نيست. از پاکي اشکهاي خود فهميدم . لبخند هميشه راز خوشبختي نيست
 
 

روزي با خودم فکر کردم اگر او را با غريبه اي ببينم شهر را به آتش ميکشم ولي امروز حاضر نيستم کبريتي روشن کنم تا ببينم او کجاست
 

 
بگيد بباره بارون .دلم هواشو كرده .بگين تموم شدم من .بگين كه برنگرده .بهش بگين شكستم .بهش بگين بريدم. نه اون به من رسيدو نه من به اون رسيدم . برهنه زير بارون. خراب و درب داغون. از ادما فراري .از عاشقا گريزون. بذار كسي نبينه غرور گريه هامو. بذار كسي نفهمه غم تو خنده هامو . يه داغ سخت سختم. يه باغ بي درختم . نفرين به روزگارم. سياهه روزبختم تنم داره ميلرزه . تو اين هواي هرزه گاهي نداشتن دل به داشتنش مي ارزه
 
 

شتاب مكن كه ابر بر خانه ات ببارد و عشق در تكه اي نان گم شود هرگز نتوان آدمي را به خانه آورد آدمي در سقوط كلمات سقوط مي كند و هنگام كه از زمين برخيزد كلمات نارس را به عابران تعارف مي كند آدمي را توانايي عشق نيست در عشق مي شكند و مي ميرد
 
 

اي عشق مدد كن كه به سامان برسيم*چون مزرعه تشنه به باران برسيم*يا من برسم به يار و يا يار به من *يا هر دو بميريم و به پايان برسيم

 

اگه با ديدن من غم تو دلت جون ميگيره ميميرم كه تا ابد قلب تو آروم بگيره
 
 

 انواع چيپس : 1. ساده مثل دلت 2.سركه اي مثل اشكت 3.نمكي مثل حرفت 4. فلفلي مثل چشمات
 
 

 
زندگي را بي عشق سپري کن غم بزرگي است . اما اين تقريبا برابر است با غمي که زندگي را ترک کني بدون اينکه به کسي که عاشقش هستي بگويي که دوستش داريد.
 
 

يادته يه روز بهم گفتي هر وقت خواستي گريه کني برو زير بارون که نکنه نامردي اشکاتو ببينه و بهت بخنده ...گفتم اگه بارون نيامد چي؟ گفتي اگه چشماي تو بباره اسمون گريش ميگيره ...گفتم :يه خواهش دارم وقتي اسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار - گفتي به چشم ...حالا من دارم گريه ميکنم و اسمون نميباره ........تو هم اون دور دورا ايستادي به من ميخندي
 

 
پاي سگ بوسيد مجنون خلق گفتند اين چه بود؟ گفت اين سگ گاه گاه کوي ليلي رفته بود
 
 

در اين دنيا کسي عاشق نمي مونه آخه هيچ کس از اون چيزي نمي دونه همه مي خوان بگن که عاشق هستن ولي انگار همه دنيا پرستن کسي که عاشقه دنيا نداره اخه دل که با اون کاري نداره
 
 

 اي که دور از مني و ياد مني،با خبر باش که دنياي مني...شاديت شادي من،غصه ات غصه من...قلب من خانه تو خانه ات قبله من
 
 

  
 
به او بگوييد دوستش دارم به او که قلبش به وسعت درياييست که قايق کوچک دل من در آن غرق شده . به او که مرا از اين زمين خاکي به سرزمين نور و شعر و ترانه برد . و چشمهايم را به دنيايي پر از زيبايي باز کرد...
 
 

بگذار که در حسرت ديدار بميرم... در حسرت ديدار تو بگذار بميرم... دشوار بود مردن و روي تو نديدن... بگذار بدلخواه تو دشوار بميرم... بگذار که چون ناله مرغان شباهنگ... در وحشت و انوده شب تار بميرم... بگذار که چون شمع کنم پيکر خود آب.... دربستر اشک افتم و ناچار بميرم... ميميرم از اين درد که جان دگرم نيست... تا از غم عشق تو دگر بار بميرم... تا بوده ام اي دوست وفادار تو هستم... بگذار بدانگونه وفادار بميرم...
 
 

هر گاه خواستي از جاده شب بگذري در اين انديشه مباش که خورشيد بر تو بيگاه طلوع کند!
 

 
شيطان عاشق خدا بود ... مي خواست تنها عاشقش باشد ... فرياد زد ... خدا نفهميد ! . . . خدا بزرگ بود ... مي خواست عاشقي کند ... آدم را آفريد! . . . سالها پيش آدم خدا را از ياد برد ... آدم عاشق شيطان شد ! اين وسط خدا تنها ماند ... به همين سادگي
 

 
اسپانيايي ها ميگن : "عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است ." ايتاليايي ها ميگن:"عشق يعني ترس از دست دادن تو !" ايراني ها ميگن :"عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود
 
 

 به هيچ دل ميبندم و از هيچ هم بي زارم.اگر من سنگ بودم دلم از هيچ نمي آزرد.اگر نور بودم تاريکي مرا نمي ترساند.
 

 
افسوس ...آن زمان که بايد دوست بداريم کوتاهي مي کنيم ، آن زمان که دوستمان دارند لجبازي ميکنيم و بعد...براي آنچه از دست رفته آه ه ه ه ه مي کشيم
 
 

هر کي با زمزمه عشق دو سه روزي عاشقم شد عشق اون باعث زجر همه دقايقم شد اون که عاشق بود و عمري از جدا شدن مي ترسيد همه هراس و ترسش به دروغش نمي ارزيد
 
 

وقتي هستي نيستم , وقتي نيستي هستم , وقتي هستم نيستي, وقتي نيستم هستي اي همه ي نيست شده ي هستي من, هستي من نيست مي شود وقتي تو نيستي
 

 
زندگي چيزيست شبيه يک حباب ... عشق آباديه زيبايي در سراب فاصله با آرزو هاي ما چه کرد ... کاش مي شد در عاشقي هم توبه کرد
 
 

 زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي
 
 

كوچك كه بوديم چه دلهاي بزرگي داشتيم ...اكنون كه بزرگيم چه دلتنگيم ...كاش همان كودكي بوديم كه حرفهايش را ...مي توان از نگاهش خواند ...اما اكنون اگر فرياد هم بزنيم كسي نمي فهمد ...و دل خوش كرده ايم كه سكوت كرده ايم
 
 

برو برو هر جا بگو كه يار من ديوونه بود...عاشق نبودي مي دونم بودن من بهونه بود
 
 

 قصه از کجا شروع شد.... از چت و ميل شبونه.... از پي ام دادن تو روم و.....يه سلام عاشقونه
آن شدم به مهربوني....تا بگم با تو مي چتم....تا بگم بموني آنلاين....اي فرند ليست قشنگم
بازم آف عاشقونه....ايميل هاي بي نشونه....اين ياهو کاشکي ....همين جوري بمونه
بازم آف عاشقونه....ايميل هاي بي نشونه.....اين ياهو کاشکي .....همين جوري بمونه
 

 
ماه به من گفت،اگر دوستت به تو پيامي نمي دهد چرا ترکش نمي کني؟ به ماه نگاهي کردم و گفتم آيا آسمان تو را ترک مي کند زماني که نمي درخشي
 
 

مارا يک دل از خوبان جدا نيست .. ولي صد حيف خوبان را وفا نيست .... به دوستان دل سپردن کار سهل است ... زدوستان دل بريدن کار ما نيست
 
 

 
 
 دلم را هيچکس باور نداشت / هيچکس کاري به کار من نداشت بنويسيد بعد مرگم روي سنگ / با خطوطي نرم و زيبا و قشنگ او که خوابيده است در اين گور / بودنش را هيچکس باور نکرد
 

 گفتم که چيست فرق ميان آب و شراب... کاين يک کند خنک دل و آن يک کند کباب!؟
گفتا که آب خنده عشق است در سرشک...
ليکن شراب نقش سرشک است در سراب..!
 
 

نانوا هم جوش شيرين ميزند/بيچاره فرهاد !
 
 

 
 
 
وقتي پايان داستان دستان مهربان تو نباشدبگذار قصه گو هر طور كه مي خواهدداستان را ادامه دهد
 
 

سرا پا اگر زرد و پژمرده ايم ولي دل به پاييز نسپرده ايم چو گلدان خالي لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ايم
 
 

ما در هيج سرزميني زندگي نمي كنيم. منزل ما قلب كساني است كه دوستشان داريم
 
  

 
 
مرگ از زندگي پرسيد : چيست که باعث مي شود تو شيرين و من تلخ جلوه کنم ؟؟؟؟؟ زندگي لبخندي زد و گفت دروغي که در من نهفته است و حقيقتي که در تو
 
 

تو را به جاي همه كساني که نمي‌شناختم دوست مي‌دارم تو را به جاي همه روزگاراني که نمي‌زيسته‌ام دوست مي‌دارم براي خاطر عطر گستره‌ي بيکران و براي خاطر عطر نان گرم براي خاطر برفي که آب مي‌شود، براي نخستين گل، براي خاطر جانوران پاکي که آدمي نمي‌رماندشان تو را به جاي همه كساني که دوست نمي‌دارم دوست مي‌دارم تو را براي دوست داشتن دوست مي‌دارم
 
 

بزار خيال كنم هنوز ترانه هامو ميشنوي هنوز هوامو داري و هنوز صدامو ميشنوي بزار خيال كنم هنوز يه لحظه از نيازتم اگه تموم قصمون, هنوز ترانه سازتم بزار خيال كنم هنوز پر از تب وتاب مني روزا بفكر ديدنم , شبا پر از خواب مني
 
 

عشق يعني يك سلام و يك درود عشق يعني درد و محنت در درون ... عشق يعني خون لاله بر چمن عشق يعني شعله بر خرمن زدن عشق يعني آتشي افروخته عشق يعني با گلي گفتن سخن ...
 

 
انواع بوسه: 1.بوس صورت : دوست داشتن 2. بوس پيشاني : آرامش 3.بازو‌: شوخي كردن 4.لب : عاشق بودن 5. گردن : نياز داشتن
 
 

 
 
براي زندگي کردن دو چيز لازم است قلبي که دوستت بدارد و قلبي که دوستش بداري
 
 

بس که ديواردلم کوتاه است/هرکه از کوچه تنهايي ماميگذرد/به هواي هوسي هم که شده/سرکي ميکشدوميگذرد
 

 
 تو اين دنيا هر کسي يه نيمه گمشده داره که فقط لايق همونه پس سعي نکن در ساختن پازل زندگيت تقلب کني
 

  
 
کاش درکتاب زندگي سطري باشيم ماندني‌ نه حاشيه اي از ياد رفتني
 
 

 غم و اندوه اگر هم روزي مثل باران باريد يا دل شيشه ايت از لب پنجره ي عشق زمين خورد و شكست ... با نگاهت به خدا چتر شادي وا كن و بگو با دل خود كه خدا هست ... ! خدا هست ... ! غم و اندوه اگر هست بگو تا باشد معني خوشبختي ، بودن اندوه است .
 
 

زندگي چون قفسي است قفسي تنگ پر از تنهايي و چه خوب است لحظه غفلت ان زندانبان بعد از ان هم پرواز.............
 

اگر در دل مي ديدم غم و درد جدايي را به دل هرگز نمي دادم خيال آشنايي را
 

 
اي ستاره درخشان شبهاي تاريک تنهاييم وقتي نيستي گويا هوا باراني است
 
 

به ديدارم بيا هر شب در اين نتهايي تنها و تاريک خدا مانند دلم تنگ است بيا اي روشني اي روشن تر از لبخند شبم را روز کن در زير سرپوش سياهي دلم تنگ است .
 
 

در اين دنيا نکردم من گناهي فقط کردم به چشمانت نگاهي اگر اينک نگاهي شد گناهي مجازاتم بکن هر طور مي خواهي در اين دنيا من اورا مي پرستم هم او را هم خدار مي پرستم تمام مردمان يکتا پرستتند و ليکن من دوتا را مي پرستم
 
 

می رسد روزي که بي من روزها را سر کني مي رسد روزي که مرگ عشق را باور کني مي رسد روززي که تنها در کنار عکس من نامه هاي کهنه ام را از بر کني
 
 

 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
نوشته شده در چهار شنبه 2 آذر 1385برچسب:اس ام اس ,عاشقانه ,ساعت 20:36 توسط محیا| |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

 فال حافظ - فروشگاه اینترنتی - قالب وبلاگ